اصلاح پریشانی ام اندازه ی کس نیست


اجزای مرا نسبت شیرازه ی کس نیست

سلمی طلبی چشم قدم شو که در این دشت


غماز جرس همره جمازه ی کس نیست

ما شیونیان نغمه ندانیم که ما را


گوشی است که بربسته ی آوازه ی کس نیست

ماییم و کهن برگ و بر باغچه ی عشق


چشم دل ما بر ثمر تازه ی کس نیست

عرفی مرو از میکده در صومعه، کانجا


کس را غم مخموری و خمیازه ی کس نیست